مراحل درمان در ترکیه

شروع علائم سرطان

حدود پنج ماه پیش، یک روز که از تره‌بار سر کوچه میوه و سبزی خریده بودیم و با همسرم به خونه برمی‌گشتیم. توی کوچه چشمام سیاهی رفت و تعادلم رو برای چند لحظه از دست دادم. هرچی دستم بود ریخت روی زمین، دیوار را گرفتم که زمین نخورم. همسرم دستم را گرفت، خیلی نگران شده بود. بهش گفتم چیزی نیست، صبحانه نخوردم و فشارم افتاده. ولی خودم فهمیدم که موضوع فشار خون نیست.

اون روز گذشت. روز بعد این قضیه باز تکرار شد. حتی این دفعه پشت سرم تیر کشید و برای چند لحظه توان هر حرکتی رو ازم گرفت. دیگه مطمئن شدم که موضوع جدیه. بدون اینکه به کسی چیزی بگم از دکتر مغز و اعصاب وقت گرفتم. دو روز دیگه وقت ملاقات بود. تو اون سه روز تمام تمرکزم روی این بود که کسی متوجه چیزی نشه. نمی‌خواستم بقیه رو نگران کنم. اون سه روز هم گذشت و با جراح مغز و اعصاب ملاقات کردم.

دکتر گفت حتما باید از سرم عکس بگیرن. توی دفترچه برام نوشت و فردا صبح رفتم برای عکسبرداری. صبح رفتم و از سرم عکس ام آره آی گرفتن. روز بعد رفتم و عکس و گزارش ام آر آی رو گرفتم پیش دکتر بردم. دکتر گفت که تومور مغزی دارم. انگار یه سطل آب سرد خالی کردن روی سرم. تا چند ثانیه انگار چیزی نمی‌شنیدم. خبر بدتر این بود که دکتر گفت نمیتونم هیچ کاری کنیم. تومور داخل مخچه است و جراحیش خیلی خطرناکه.

گفتم چکار باید بکنم؟ در حالی که توضیح می‌داد با دستگاه گامانایف باید عمل بشم، یک کارت به من داد که اسم یه شخص و سایت شفامد با شماره تلفن و مشخصات دیگه روش نوشته شده بود. دکتر گفت این شرکت کار مشاوره و اعزام بیمار به خارج رو انجام میده، جای مطمئنیه. کمکت میکنن تا مشکلت رو حل کنی.