داستان شفای بیماران
شفامد برای کمک کردن آمده است، مااز تجربیات چند سال گذشتهمان برای رضایت شما استفاده میکنیم تا لبخند رضایت بر لبتان نقش ببندد. در زیر چند داستان از شفای بیمارانی که از خدمات شفامد استفاده کردهاند آمده است.
برای حفظ و احترام به حریم شخصی بیماران، اسامی شخصیتها تغییر کرده است. ضمنا سعی شده تا کمترین ویرایش در متن انجام شود.
پریسا رفیعی
از شیراز
دخترم سردردهای وقت و بی وقت داشت که به دکتر مغز و اعصاب توی شیراز مراجعه کردیم. نظر دکتر این بود که اگر پریسا جراحی بشه، ممکنه بلعش دچار مشکل بشه و دیگر نتونه غذا بخوره. دکتر گفت باید حتماً برای عمل گامانایف به خارج بریم. و سایت شفامد رو معرفی کرد و شماره آقایی رو به ما داد که نماینده بیمارستانهای ترکیه بود. با اون آقا تماس گرفتم، خدا خیرشان بده، خیلی راهنماییم کرد. من و خانوادهام که شب و روز گریه میکردیم بعد از صحبت با اون آقا خیلی خوشحال و امیدوار شدیم.
فقط نگران بودیم که بیمارستان ترکیه ما رو برای گامانایف قبول نکنن. خدا رو شکر بعد از سه روز همون آقا با من تماس گرفت و گفت دکتر ترکیه قبول کرده تا پریسا رو عمل بکنه، خیلی خوشحال شدیم. از خوشحالی نیم ساعت گریه کردم. بعدش همون آقا راهنماییم کرد که چطور ارز دولتی درمان بگیریم. یه برگه به ما داد که بریم بانک و اونجا کارهای بانکی رو انجام دادیم و دلار دولتی گرفتیم. واقعا ممنونم که ما رو راهنمایی کردید.
اگر دلار نمیگرفتیم که پول نداشتیم پریسا را برای درمان ببریم خارج. بعدش رفتیم ترکیه به بیمارستان امریکایی، اونجا یه آقای ایرانی بود که کارهای ما رو انجام میداد. اسم دکتر، دکتر سلچوک بود که پریسا رو معاینه کرد و یک جلسه گامانایف انجام داد. خیلی راحت بود. همونجا یه دستگاه بود که پریسا یک ساعت خوابید و بعدش بلند شد.
بلیت هواپیمامون برای چند روز بعد بود. ماهم رفتیم خرید کردیم و خیلی خوش گذشت. واقعا دستتون درد نکنه که همه این کمکها رو به ما کردین. ما خیلی خوشحال شدیم، خدا شما رو حفظ کنه. انشالله هیچوقت بیمار نشوید.
حمید عرفانیان
از تهران
حدود دو سال پیش موقع بازی فوتبال رباط صلیبی زانوم پاره شد. به دکتری تو تهران مراجعه کردم و پام جراحی شد. چند ماه بعد یک روز افتادم داخل چالهای که شهرداری تو پیاده رو کنده بود و زانویی که تازه داشت خوب میشد دوباره آسیب دید. دوباره مجبور به جراحی شدم. بعد از دو روز که از جراحی گذشت زانوم به شدت ورم کرد. وقتی دوباره پیش دکترم رفتم گفت: زانوت به شدت عفونت کرده و باید پا رو از بالای زانو قطع کنیم!
وحشت زده از مطب دکتر زدم بیرون و رفتم بیمارستان پیش یه دکتر دیگه. بهم گفت من زانوی تو رو نگه میدارم ولی دو شب سخت باید بگذرونی. بستری شدم و چند سوراخ در پشت و زیر زانوم ایجاد کردند که خون و عفونت رو ازش بیرون میکشیدند. دوزهای بالای آنتی بیوتیک بهم تزریق میکردند. به دلیل عفونت زیاد زانوم رو نمیشد بی حس کرد و من دو شبانه روز درد وحشتناکی تحمل کردم ولی از قطع عضو نجات پیدا کردم. از اون روز به مدت نزدیک به دو سال با عصا راه میرفتم و نمیتونستم یک لحظه پامو زمین بذارم. انواع و اقسام فیزیوتراپی رو تجربه کردم که نتیجهای نداشت.
تا اینکه با شفامد آشنا شدم و موضوع رو با مشاور اونها مطرح کردم. گفتند باید برای آزمایشات دقیقتر به مرکز ارتوپدی آجی بادم برم. با هماهنگیهایی که انجام شد تونستم وقت بگیرم و با پزشک اونجا ملاقات کنم. بعد از انجام ام آر آی که از پام گرفته شد، گفتند مدتی توی لابی منتظر بمونم تا با تیم پزشکی مشکل رو بررسی کنن.
بعد از حدود دو ساعت پزشک رو دوباره ملاقات کردم و به من گفت دو راه وجود داره. اولین راه اینه که 5 جلسه فیزیوتراپی انجام بدی و راه دوم جراحیه. بهش توضیح دادم که بیش از 70-80 جلسه فیزیوتراپی توی ایران انجام دادم. گفت اینبار متفاوت خواهد بود. هزینه فیزیوتراپی کم نبود. ولی قبول کردم.
هر جلسه فیزیوتراپی حدود دو ساعت و نیم طول میکشید. بعد از جلسه اول دکتر عصای زیر بغلی من رو ازم گرفت و یک عصای پیرمردی بهم داد. واقعا برام سخت بود ولی گفت باید اون عصا رو کنار بگذاری. هنوز باورم نمیشه که بعد از جلسه سوم دکتر عصای پیرمردی رو هم ازم گرفت و من با درد ولی با پای خودم مرکز فیزیوتراپی رو ترک کردم. بعد از جلسه پنجم درد زانوم به شدت کم شده بود و میتونستم راحتتر راه برم.
الان حدود یک ماه از اون روز میگذره و من زندگی عادی دارم و راحت میتونم تمام کارهام رو خودم انجام بدم. واقعا از شفامد و بیمارستان آجی بادم و دکترم متشکرم. اون روزهای با عصا واقعا وحشتناک بود. خیلی خوشحالم که دوباره یه زندگی عادی دارم و میتونم راه برم.
زهرا صادقی
از مشهد
من زهرا صادقی هستم. 61 سال دارم و 4 فرزند و 6 نوه دارم. یک سال پیش سرگیجه گرفتم که فکر کردیم بهخاطر فشار خون پایین است. ولی این سرگیجه چند بار تکرار شد. به دکتری در شهر مشهد رفتیم و از سرم عکس گرفتند. دکتر گفت که تومور مغزی دارم ولی نمیتوانیم جراحی کنیم چون خطرناک است و تومور جایی است که اگر عمل بکنم حتماً بیناییم را از دست میدهم.
آقای دکتر شماره تلفن آقایی را به من دادند و گفتن با ایشون تماس بگیرم. زنگ زدیم و صحبت کردیم و به ما گفتند برای عمل سایبرنایف به ترکیه برویم. ما هم تا اون موقع خارج نرفته بودیم. اون آقا به ما گفت که اونجا مترجم ایرانی هست و ماشین مخصوص میاد فرودگاه دنبال ما.
من و همسرم رفتیم و پنج روز درمان من طول کشید. آقای مترجم خیلی مهربان بود. خیلی به ما لطف داشت. ما که برگشتیم دکتر گفته بود بعد از شش ماه ام آر آی بگیریم و برای دکتر بفرستیم. اون آقا که از شفامد بود تماس گرفتن. ام آر آی من رو برای دکتر تو ترکیه فرستاد. عید بود که از شرکت شفامد تماس گرفتند و به ما خبر دادند که تومور سوخته و داره از بین میره. خیلی خوشحال شدیم.
همیشه شما را دعا میکنم. انشالله خدا شما رو حفظ بکنه، انشالله همیشه سلامت باشید.
مهرناز سعیدی
از تهران
من دندانپزشک هستم. مدتی پیش با سردردهای مکرری که داشتم به پزشک مغز و اعصاب مراجعه کردم و بعد از انجام MRI متوجه شدیم که یک تومور مننژیوما در بخش بیرونی مغزم وجود داره. این تومور رشد سریعی نداره و بدخیم نیست. ولی دکتر گفت تومور جایی قرار داره که عمل جراحی ریسک لرزش دست خواهد داشت. این میتونست باعث بشه هرگز دیگه نتونم به دندانپزشکی ادامه بدم.
تصمصم گرفتم برای جراحی به خارج از ایران برم. طبق تحقیقاتم دستگاه MRI مخصوص اتاق عمل تو خیلی از بیمارستانهای معتبر ترکیه وجود داره. با سرچ کردن توی اینترنت سایت شفامد رو دیدم که با بیمارستانهای معتبر ترکیه طرف قرارداد هستند. با اونها صحبت کردم و اونها با دو بیمارستان در ترکیه و با دو متخصص جراحی درجه یک مشورت کردند.
بعد از مشاوره یکی از این دو رو انتخاب کردم و همراه همسرم برای جراحی به ترکیه رفتیم. هماهنگیها واقعا دقیق و خوب انجام شده بود. جراحی شدم و خوشبختانه هیچ عارضهای به وجود نیامد. با اینکه هزینهی بیشتری برای جراحی پرداخت کردم ولی از اینکه ریسک نکردم و بهترین نتیجه ممکن را گرفتم بسیار خوشحالم.
ممنون از تیم شفامد که خیلی پیگیر هستند و حرفهای کار میکنند. امیدوارم موفق باشید.
اگر درباره سفر درمانی به ترکیه، امکانات بیمارستانهای طرف قرارداد و فرایند کاری شفامد پرسشی دارید از ما بپرسید!